جام جم، ساعت ??:?? شامگاه يکشنبه اين هفته يک خودروي سواري مقابل بيمارستان کودکان مفيد توقف کرد و زني جوان در حالي که پسر کوچولويي را بغل کرده بود، سراسيمه از خودرو پياده و وارد بيمارستان شد.
زن با ترس و وحشت درخواست ميکرد فرزندش نيما را نجات دهند:« باور کنيد من فقط او را کتک زدم، قصد آسيب رساندن به او را نداشتم.»
در حالي که زن ضجه ميزد، مردي جوان هراسان به سمتش آمد تا او را آرام کند، اما زن وي را به کناري هُل داد و دوان دوان به سمت در ورودي اورژانس رفت.
درپي اين درخواست، پرستاران به کمک او شتافتند و کودک را که بيهوش بود و به سختي نفس ميکشيد، به بخش کودکان انتقال دادند. زن جوان و مردي که همراهش ايستاده بود، بيقراري ميکردند و هر دو با التماس از پزشکان ميخواستند فرزندشان را نجات دهند.
آثار شکنجه بر بدن کودک
پزشکان در بررسي وضعيت کودک با مشاهده آثار کبودي زير چشمانش و سوختگي در بدن نحيف وي متوجه شدند او بارها شکنجه شده است.
پزشک معالج کودک با اطلاع از اين موضوع، ماموران حراست بيمارستان را خبر کرد و خواست با پليس تماس بگيرند و از خروج والدين پسر ? ساله از بيمارستان جلوگيري کنند.
دقايقي بعد ماموران کلانتري قلهک تهران عازم بيمارستان شدند و با هماهنگي قضايي والدين جوان نيماکوچولو را بازداشت و به کلانتري منتقل کردند.
تلاش براي نجات جان نيماي ? ساله ادامه يافت تا اينکه او بعد از چند ساعت دست و پنجه نرم کردن با مرگ به هوش آمد.
روز بعد با به هوش آمدن نيما، پرستاران هنگام بررسي وضعيت جسماني او مشاهده کردند ناخن يکي از انگشتان نيما با انبر کشيده شده، آلت تناسلياش سوخته و بخشي از پوست سرش نيز کنده شده است.
شواهد نشان ميداد اين کودک مدتهاست شکنجه ميشده است.
با مشخص شدن اين موضوع، روند رسيدگي به پرونده وارد مرحله جديدي شد و والدين پسر آسيبديده به طور جداگانه در کلانتري قلهک تهران بازجويي شدند.
اعتراف مادر به کتک زدن کودک
مادر نيما به پليس گفت: ?? سال پيش ازدواج کردم و در اين مدت با شوهرم هيچ اختلافي نداشتيم. يک هفته پيش وقتي با دو فرزندم به خانه پدريمان در شهر تبريز رفتيم، پسر ? سالهمان نزد آنها ماند و نيما را با خود به تهران آورديم.
زن متهم افزود: نيما در نبود برادرش مدام بيقراري ميکرد. از اين وضع خسته شده بودم عصر حادثه وقتي به خانه بازگشتم، ديدم نيما و پسر همسايهمان خانه را به هم ريختهاند و شيطنت ميکنند. عصباني شده و پسر همسايه را از خانه بيرون کردم. نيما را هم به اتاق برده و کتکش زدم. التماس و گريههاي کودکانهاش در من اثر نميکرد.
متهم افزود: ابتدا چند سيلي به سر و صورتش زدم. بعد با سيخ چند ضربه به او زدم که بدحال شد و زمين افتاد. چند بار صدايش زدم ولي جواب نداد. ترسيده بودم. در تماس با شوهرم، ماجرا را برايش گفته و خواستم هرچه زودتر به خانه بيايد.متهم ادامه داد: شوهرم به محض ورود به خانه و ديدن نيما وحشت کرد. باور نميکرد آنقدر او را زدهام که بيهوش شده است.
وي اضافه کرد: ? نفري پسرمان را به بيمارستان رسانديم. باور کنيد فقط همين يک بار نيما را کتک زدم.
پدر، همسرش را بيگناه و خود را مقصر دانست
درپي اظهارات زن متهم، شوهرش در بازجويي ادعاهاي همسرش را نپذيرفت و گفت:شکنجه پسرم نيما، کار من بود.همسرم بيگناه است. نيما در خانه خيلي شيطنت ميکرد و هربار که من و مادرش را اذيت ميکرد و به حرفهايمان گوش نميداد، او را بشدت کتک زده و موهايش را ميکندم.
بنابر اين گزارش، درپي اظهارات متناقض اين زن و شوهر جوان، براي آنها قرار قانوني صادر شد.
گزارش خبرنگار ما حاکي است، وضعيت عمومي نيما، پسر ? ساله رضايتبخش اعلام شده است. او اکنون در بخش جراحي کودکان بيمارستان مفيد تهران بستري است.